جداکننده: به دوستی که ندارم ز کید دشمن باک وگر به تیغ بود در میان ما فاصل. سعدی. جداکننده حق از باطل. (یادداشت بخط مؤلف). فصیل، قاطع. - حکم فاصل، حکم قاطع. (یادداشت بخط مؤلف). حکم نافذ و روان. (منتهی الارب). ماضی. (اقرب الموارد). - حد فاصل، آنچه میان دو چیز فاصله باشد. برزخ