جدول جو
جدول جو

معنی فاستدن

فاستدن((س تُ دَ))
بازستاندن، باز گرفتن، فاستاندن
تصویری از فاستدن
تصویر فاستدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فاستدن

فاستدن

فاستدن
بازستدن. بازگرفتن. رجوع به بازستدن و بازگرفتن شود
لغت نامه دهخدا

واستدن

واستدن
پس گرفتن واستاندن: (صوفیان واستدنداز گرو می همه رخت دلق ما بود که در خانه خمار بماند) (حافظ)
واستدن
فرهنگ لغت هوشیار

فاسترن

فاسترن
لغت سریانی است و به یونانی جندبادستر و فاطونیقی نامندو به فارسی بستان افروز است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا