جدول جو
جدول جو

معنی فارق

فارق((رِ))
جداکننده، آن که بین حق و باطل فرق می گذارد، تفاوت بین دو امر
تصویری از فارق
تصویر فارق
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فارق

فارق

فارق
رمنده خر و ماده شتر، رمیده از درد زایمان، جدا کننده، ابر جدا ابرتک، بزرک (کتان از سریانی به تازی رفته است) از گیاهان آنکه میان حق و باطل فرق گذارد، جدا کننده ممیز، تفاوت بین دو امر، کتان
فرهنگ لغت هوشیار

فارق

فارق
نعت فاعلی از فَرق و فرقان. آنکه میان حق و باطل فرق گذارد. (از اقرب الموارد). جداکننده. ممیز. تأنیث آن فارقه. ج، فارقات، فوارق، ماده شتری که از درد زایمان به خود پیچد. ج، فوارق، فُرَّق، فُرُق. (از اقرب الموارد) ، ماده خری که ازدرد زایمان به خود پیچد. (آنندراج) ، پاره ابری که از ابرها جدا افتد. (از اقرب الموارد).
- قیاس مع الفارق، قیاس کردن چیزی با چیز دیگر بلا مناسبت و اشتراک میان هر دو. (آنندراج). رجوع به قیاس شود
لغت نامه دهخدا