جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فاراد

فاراد

فاراد
فرانسوی بر گرفته از نام فارادی یکان گنجایی کهربی واحد عملی ظرفیت الکتریکی و آن مساوی گنجایش جسمی است که چون سطح آن از صفر بیک ولت برسد و دارای یک کولن (کولمب) الکتریسیته باشد این اصطلاح از زمان فاراده معمول شده
فرهنگ لغت هوشیار

فاراد

فاراد
واحد ظرفیت الکتریکی است و مساوی گنجایش جسمی است که چون سطح آن از صفر به یک ولت برسد واحد یک کولن (کولمب) الکتریسیته باشد، این اصطلاح از زمان مایکل فاراده معمول شده است، (از وبستر)، رجوع به فاراده شود
لغت نامه دهخدا

باراد

باراد
نام کسی که در زمان شاپور یکم پادشاه ساسانی زندگی کرده و نام او در کتیبه کعبه زرتشت امده است
باراد
فرهنگ نامهای ایرانی

فاران

فاران
موضع مغازه ها، نام دشتی که بنی اسرائیل در آن جا گردش می کردند (معرب از عبری)
فاران
فرهنگ نامهای ایرانی

فاراب

فاراب
زراعت آبی، زراعتی که با آب قنات ِیا رودخانه آبیاری شود، پاریاب، پاراب، پاریاو
فاراب
فرهنگ فارسی عمید