جدول جو
جدول جو

معنی فابریکی

فابریکی
ساخته شده در کارخانه، مربوط به کارخانه
تصویری از فابریکی
تصویر فابریکی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فابریکی

فابریک

فابریک
کارخانه، کار نکرده ساخت، بافت در بافندگی، استخوان بندی در ساختمان، کار گاه کار خانه، در آمد کلیسا کارخانه. توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار

فابریک

فابریک
کارخانه، در اصطلاح فنی آن چه که در کارخانه سازنده اصلی ساخته شده باشد، اصل
فابریک
فرهنگ فارسی معین

فابریک

فابریک
آنچه در کارخانۀ اصلی ساخته شده است و از آن کپی برداری نشده است، کارخانه
فابریک
فرهنگ فارسی عمید

فابریک

فابریک
کارخانه، کار خانه پارچه بافی، مصنوع کارخانه از پارچه و غیر آن، (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا

باربیکی

باربیکی
عمل و شغل باربک بزرگ دربار. (از دمزن). رجوع به باربک شود
لغت نامه دهخدا

ابریزی

ابریزی
منسوب به ابریز ذهب ابریزی زربی غش زرساو ذهب خالص ذهب ابریزی
ابریزی
فرهنگ لغت هوشیار

تاریکی

تاریکی
تیرگی سیاهی ظلمت، گرفتگی در هم فرو رفتن خطوط چهره بر اثر خشم و غم خشمگین شدن، جهل نادانی بی خبری
فرهنگ لغت هوشیار