جدول جو
جدول جو

معنی فابریک

فابریک
کارخانه، در اصطلاح فنی آن چه که در کارخانه سازنده اصلی ساخته شده باشد، اصل
تصویری از فابریک
تصویر فابریک
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فابریک

فابریک

فابریک
کارخانه، کار نکرده ساخت، بافت در بافندگی، استخوان بندی در ساختمان، کار گاه کار خانه، در آمد کلیسا کارخانه. توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار

فابریک

فابریک
آنچه در کارخانۀ اصلی ساخته شده است و از آن کپی برداری نشده است، کارخانه
فابریک
فرهنگ فارسی عمید

فابریک

فابریک
کارخانه، کار خانه پارچه بافی، مصنوع کارخانه از پارچه و غیر آن، (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا

باربیک

باربیک
ترکی از پارسی بگ و بیک برابر با بزرگ و والا بر گرفته از واژه بغ پارسی است بار بد بار سالار
فرهنگ لغت هوشیار

صابرین

صابرین
صابرون، جمع صابر، : شکیبایان جمع صابر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار

نابرید

نابرید
پارچه ای که هنوز آن را نبریده باشند، نبریده، بریده نشده، ختنه نشده، برای مِثال چه جامۀ بریده چه از نابرید / که کس در جهان بیشتر زآن ندید (فردوسی - ۶/۹)
نابرید
فرهنگ فارسی عمید