معنی غیژاندن - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با غیژاندن
خیزاندن
- خیزاندن
- جهاندن بجست وا داشتن، از زمین بلند کردن و سر پا نگاهداشتن کسی را، لغزاندن
فرهنگ لغت هوشیار
غلتاندن
- غلتاندن
- کسی یا چیزی را در روی زمین از یک پهلو به پهلوی دیگر گرداندن، غلت دادن، گردانیدن به پهلو
فرهنگ فارسی عمید