معنی غیچ شدن - فرهنگ فارسی معین
معنی غیچ شدن
- غیچ شدن((غ. شُ دَ))
- سیخ شدن دست و جز آن، بی حرکت و خشک شدن موقت عضوی مانند دست یا پا
تصویر غیچ شدن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با غیچ شدن
غیچ شدن
- غیچ شدن
- یا غیچ دست و جز آن. سیخ شدن آن بی حرکت و خشک شدن موقت عضوی مانند دست یا پا
فرهنگ لغت هوشیار
غیچ شدن
- غیچ شدن
- غیچ شدن دست و جز آن، سیخ شدن آن. ستیخ و استیخ و شخ شدن دست. بیحرکت و خشک ماندن موقت عضوی چون دست یا پای
لغت نامه دهخدا
قیچ شدن
- قیچ شدن
- قیچ شدن دست یا انگشتان دست یا پا، سیخ شدن آن. (یادداشت مؤلف). رجوع یه غیچ شدن شود
لغت نامه دهخدا