جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با غندش

غندش

غندش
غُنده، هر چیز پیچیده و گلوله شده، پنبۀ زده شده که آن را برای رشتن گلوله کرده باشند، پنبۀ گلوله شده، بَندَک، بُنجَک، پُنجَک، کَندِش، بَندَش، پُندَش، کُلَن، غُند، گُل غُنده
غندش
فرهنگ فارسی عمید

غندش

غندش
پنبۀ برزدۀ گردکرده شده. (از برهان قاطع) (آنندراج). پنبۀ زدۀ گردکرده شده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

رندش

رندش
عمل رندیدن، ریزه هایی که از تراشیدن چوب مس برنج و مانند اینها بریزد
فرهنگ لغت هوشیار