جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با غند

غند

غند
غُنده، هر چیز پیچیده و گلوله شده، پنبۀ زده شده که آن را برای رشتن گلوله کرده باشند، پنبۀ گلوله شده، بَندَک، بُنجَک، پُنجَک، غُندِش، کَندِش، بَندَش، پُندَش، کُلَن، گُل غُنده
غند
فرهنگ فارسی عمید

غند

غند
پَسوَندِ مَکانی مانند: هرمزغند و مانند آن. رجوع به هرمزغند شود
لغت نامه دهخدا