معنی غلوق - فرهنگ فارسی معین
معنی غلوق
- غلوق((غُ))
- عوارضی که برای پذیرایی مأموران رسمی گرفته می شود
تصویر غلوق
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با غلوق
غلول
- غلول
- خیانت، مکر
جمعِ واژۀ غُل، طوق و بند های آهنی که به گردن یا دست و پای زندانیان می بستند
فرهنگ فارسی عمید