جدول جو
جدول جو

معنی غلفتی

غلفتی((غِ لِ))
پوست گوسفند یا هر حیوان دیگری که یکسره از بدن آن جدا کنند
تصویری از غلفتی
تصویر غلفتی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با غلفتی

غلفتی

غلفتی
کامل، به طور یکپارچه و کامل مثلاً پوستش را غلفتی کند
غلفتی کردن: اطراف رویه و آستر لحاف یا تشک یا جامه را وارونه به هم دوختن که چون برگردانند به صورت مطلوب درآید
غلفتی
فرهنگ فارسی عمید

غلفتی

غلفتی
در تداول عامه گاه به معنی الکی و قلابی و کار ناچیز بی اساس باشد و گاه یکجا و یکباره معنی دهد چنانکه گویند: پوست سرش راغلفتی بیرون بیاورند. و گویا تصحیفی از کلمه غلاف تازی باشد، در تداول مردم آذربایجان به معنی حقه باز و دغلکار و متقلب استعمال شود. قلفتی
لغت نامه دهخدا

چلفتی

چلفتی
در تداول عامه، چون به دنبال دست و پاآید (دست و پا چلفتی) معنی بی عرضه و نالایق و بی دست و پا دهد، چنانکه گویند: فلان کس دست و پا چلفتی است، یعنی عرضه و لیاقت انجام کاری را ندارد
لغت نامه دهخدا