جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با غفه

غفه

غفه
پوستین بره، برای مِثال روی هر یک چون دوهفته گرد ماه/ جامه شان غفه سموریشان کلاه (رودکی - ۵۳۸)
غفه
فرهنگ فارسی عمید

غفه

غفه
قوت روزگذار. آنقدر از علوفه و جز آن که بدان زیست توان کرد. (منتهی الارب) (آنندراج). البلغه من العیش. کقوله: ’و غفه من قوام العیش تکتفینی’. (اقرب الموارد) ، موش، بدان جهت که قوت روزگذار گربه است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) ، آنچه از گیاه و جز آن که شتر عجاله در دهان گیرد. (منتهی الارب) (آنندراج). آنچه شتر با دهانش به شتاب تناول کند. (از اقرب الموارد) ، غفه الاناء و الضرع، بقیۀآنچه در ظرف یا در پستان است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

غفه

غفه
پوستین برۀ بسیار نرم. (از برهان قاطع). پوستین بره که به غایت نرم و نیکو باشد. (فرهنگ رشیدی) (آنندراج) (انجمن آرا). پوستین بره بود که به غایت لطیف بود. (فرهنگ جهانگیری). پوستین باشد از پوست برۀ جعد. (فرهنگ اسدی) :
روی هریک چون دو هفته گرد ماه
جامه شان غفه سمورینشان کلاه.
رودکی (از فرهنگ اسدی)
لغت نامه دهخدا