جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با غفج

غفج

غفج
آبگیر، تالاب، مغاک، گودال، برای مِثال به هر تلی بر، از خسته گروهی / به هر غفجی بر، ازفر خسته پنجاه (عنصری - لغت نامه - غفج)
شمشیر تیز و برّان، حُسام، صارِم، جُوهَردار، شَربَتِ اَلماس، شَمشیرِ آبدار، جُراز، صَمصام، قاضِب
سندان آهنگری
غفج
فرهنگ فارسی عمید

غفج

غفج
آبگیر. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) (فرهنگ اوبهی). غفج و آبگیر و شمر یکی باشد. (فرهنگ اسدی). مغاک. (فرهنگ اسدی چ اقبال ص 74). گو. گودال. حفره:
به هرتلی بر از خسته گروهی
به هر غفجی بر از فرخسته پنجاه.
عنصری (از فرهنگ اسدی).
، شمشیر آبدار. (اوبهی). رجوع به غفچ شود
لغت نامه دهخدا

خفج

خفج
سست، آب آشامیدنی دیو خار لاز گیاهان سنگینیی که بهنگام خواب شخص احساس کند بختک
فرهنگ لغت هوشیار