جدول جو
جدول جو

معنی غژمه

غژمه((غُ))
یک حبه از میوه انگور که به خوشه وصل است، غژم، حبه، گله، غجمه
تصویری از غژمه
تصویر غژمه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با غژمه

غژمه

غژمه
هر دانه میوه انگور که به خوشه متصل است یک عدد از میوه انگور که به خوشه متصل است یک حبه انگور غژمه حبه گله غجمه
فرهنگ لغت هوشیار

غژمه

غژمه
یا غجمه. در تداول خراسانیان دانۀ انگور: دستش مزن غژمه مره، یعنی غژمه میشود، دانه دانه میشود. رجوع به غجمه شود
لغت نامه دهخدا

غجمه

غجمه
هر دانه میوه انگور که به خوشه متصل است یک عدد از میوه انگور که به خوشه متصل است یک حبه انگور غژمه حبه گله غجمه
فرهنگ لغت هوشیار

غلمه

غلمه
تیز ورنی، جمع غلام، بردگان برنایان تیز ورن زن تیز شهوت شدن (زن و مرد)، تیزی شهوت و جماع
فرهنگ لغت هوشیار