جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با غزه

غزه

غزه
ریگ توده ای است به بلاد بنی سعد. (منتهی الارب). ریگ توده ای در بلاد بنی سعد بن زید مناه بن تمیم است و در آن آبگیرهای بسیار و درخت خرما پیدا شود. و ’اخطل’ در وصف شتر خود گوید:
کأنها بعد ضم ّ السیر خیلها
من وحش غزه موشی ّالشوی لهق.
(از معجم البلدان)
منزلی است مر بنی حطامه را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

غزه

غزه
آواز و صدا و ندا. (برهان قاطع) (جهانگیری) (آنندراج). غازه. (برهان قاطع) (جهانگیری). رجوع به غازه شود، مخفف غازه به معنی بیخ دم حیوانات چرنده و پرنده. (از برهان قاطع). و ظاهراً یکی از ادات تصغیر است: دمغزه.
- پرغزه، رجوع به غازه و پرغزه شود.
- دم غزه، مخفف دم غازه به معنی بیخ دم و استخوان میان دم حیوانات. (از برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا