معنی غریبی کردن غریبی کردن سفر کردن، بیگانگی کردن، ترسیدن طفل از شخص ناشناس سفر کردن، بیگانگی کردن، ترسیدن طفل از شخص ناشناس تصویر غریبی کردن فرهنگ فارسی معین