جمع غریق، فرو شدگان غوته خوردگان تکابیدگان جمع غریق. یا ارث غرقی و مهدوم علیهم. غرق شدگان و مهدوم علیهم از همدیگر ارث می برند در صورتی که ایشان (یا یکی از ایشان) مالی داشته و حق توارث داشته باشند و تقدم مرگ هیچ معلوم نگردد. زحمتی که در نگاهداری از آفت سیل محتمل شوند، دخول: نگاهی می توان کردن از غرقی بتر باشد
جَمعِ واژۀ غریق. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به غریق شود: ارث غرقی و مهدوم علیهم، غرق شدگان و مهدوم علیهم از همدیگر ارث میبرند در صورتی که ایشان یا یکی از ایشان مالی داشته و حق توارث داشته باشند و تقدم مرگ هیچیک معلوم نگردد. رجوع به ارث و کتاب شرائع چ 1311 ص 269 شود
مولانا. از جملۀ شعرای سلطان یعقوب خان (معاصر امیر علیشیر نوائی) است و در بحر نظم غرق است، و فضلی غیر از این ندارد، و این مطلع از اوست: هرگه که پیرهن به بر آن گل بدن گرفت بوی عبیر و مشک در آن پیرهن گرفت. (ترجمه مجالس النفائس ص 302)
زحمتی که در نگاهداری خرمن از آفت سیل متحمل میشوند. (ناظم الاطباء) ، به معنی دخول به اصطلاح لوطیان است، یکی از آن جماعت گوید: نگاهی میتوان کردن که از غرقی بتر باشد. (آنندراج)