جدول جو
جدول جو

معنی غرزن

غرزن((غَ زَ))
زن بدکاره، روسپی، مردی که زن بدکاره دارد
تصویری از غرزن
تصویر غرزن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با غرزن

غرزن

غرزن
زن قحبه و بدکار. (آنندراج). روسپی زن، مرد دیوث و قلتبان. (آنندراج) (انجمن آرا). قرنان. کشخان:
حریف یکدگرند آن دو غرزن قواد
که این از آن بجوی فرق کردنتوانی.
سوزنی.
من عزیزم مصر حرمت را و این نامحرمان
غرزنان برزنند و غرچگان روستا.
خاقانی
لغت نامه دهخدا