جدول جو
جدول جو

معنی غراچه

غراچه((غَ چِ))
اهل غرجستان، نوایی است در موسیقی قدیم، غرچه
تصویری از غراچه
تصویر غراچه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با غراچه

غراچه

غراچه
حیز و مخنث و نامرد. (برهان قاطع) (آنندراج). غر. غرچه. (برهان قاطع). در ترکی آذری قره چی گویند، مردم دیوث و زن بحریف بر. (برهان قاطع) (آنندراج). غلتبان. غر. غرچه. (برهان قاطع). قره چی در ترکی آذری، مردم به چشم خودبین، احمق و ابله و نادان. (برهان قاطع) (آنندراج). غرچه. (برهان قاطع). رجوع به غر و غرچه شود
لغت نامه دهخدا

غراره

غراره
لباسی که زیر خفتان می پوشیدند
تور کاه کشی
جَوال، کیسۀ بزرگ و ستبری از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار بر پشت چهارپایان بارکش می اندازند، تاچِه، بارجامِه، گُوال، گالِه، غَنج، ایزُغُنج، غِرار، جِوالِق، شَکیش
غراره
فرهنگ فارسی عمید