عیال دار عیال دار عَیالوار، مردی که زن و فرزند و نانخور بسیار داشته باشد، دارای اهل و عیال، عَیالمَند فرهنگ فارسی عمید
عیال دار عیال دار کسی که دارای زن و فرزند و اهل و عیال باشد، (ناظم الاطباء)، عیالبار، عیالوار، معیل لغت نامه دهخدا
عیالوار عیالوار مردی که زن و فرزند و نانخور بسیار داشته باشد، دارای اهل و عیال، عَیالمَند، عَیال دار فرهنگ فارسی عمید
عیالوار عیالوار صاحب عیال. دارندۀ اهل و عیال. کسی که نانخور بسیار داشته باشد. (فرهنگ فارسی معین). بسیارعیال. معیل. عیالمند. عیالبار. عیالدار. عائله دار لغت نامه دهخدا
صیقل وار صیقل وار مانند صیقل همانند آن چه که زنگ را بزداید: بی فسان ابر تیره صیقل وار زنگ تیغ از مجره بزداید (مسعود سعد) فرهنگ لغت هوشیار