معنی عهد عهد((عَ)) شناختن امری، حفظ کردن، پیمان بستن، پیمان، میثاق، روزگار، عصر، دوره، به گردن گرفتن و ملتزم شدن امری، ضمان عهد بوق: کنایه از زمان بسیار دور عهد دقیانوس: کنایه از زمان بسیار دور تصویر عهد فرهنگ فارسی معین