جدول جو
جدول جو

معنی عنان جنباندن

عنان جنباندن((~. جُ دَ))
روانه شدن، حرکت کردن
تصویری از عنان جنباندن
تصویر عنان جنباندن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با عنان جنباندن

عنان جنبانیدن

عنان جنبانیدن
تکان دادن عنان، بمجاز، راندن بر کسی:
اگر بر اژدها و شیر جنگی
بجنباند عنان خنگ زیور.
عنصری
لغت نامه دهخدا

زبان جنباندن

زبان جنباندن
حرکت دادن زبان. زبان تکان دادن، سخن گفتن. زبان را برای سخن گفتن بحرکت درآوردن:
بدو گفت با کس مجنبان زبان
از ایدر برو تا در مرزبان.
فردوسی
لغت نامه دهخدا