معنی علناً - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با علناً
علناً
- علناً
- بطور آشکارا و هویدا. (ناظم الاطباء). آشکار. آشکارا. علنی
لغت نامه دهخدا
عیناً
- عیناً
- درست ماننده. (فرهنگ فارسی معین). راست. درست. شخصاً. نفساً. بعینه. بنفسه. و رجوع به عینه و بعنیه و عین شود
لغت نامه دهخدا
علنا
- علنا
- بطور آشکارا و هویدا، علنی، آشکارا به طور آشکارا هویدا: علنا با او دشمنی میکند
فرهنگ لغت هوشیار