معنی عکن - فرهنگ فارسی معین
معنی عکن
- عکن((عُ کَ))
- جمع عکنه، چین های شکم ناشی از چاقی
تصویر عکن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با عکن
عکن
- عکن
- جَمعِ واژۀ عُکنه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عکنه شود
لغت نامه دهخدا
بکن
- بکن
- آنکه از مردم حیله های مختلف پول و مال استخراج کند. کسی که دیگران را استثمار کند. کسی که کثیر الجماع باشد آنکه بسیار جماع کند
فرهنگ لغت هوشیار