جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با عکن

عکن

عکن
جَمعِ واژۀ عُکنه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عکنه شود
لغت نامه دهخدا

بکن

بکن
آنکه از مردم حیله های مختلف پول و مال استخراج کند. کسی که دیگران را استثمار کند. کسی که کثیر الجماع باشد آنکه بسیار جماع کند
فرهنگ لغت هوشیار