جدول جو
جدول جو

معنی عقل

عقل((عَ))
دریافتن، فهمیدن، نیروی ادراک، کل بسیار دانا و خردمند، سلیم اندیشه و دریافت انسان سالم و طبیعی
عقل کسی پاره سنگ برداشتن: کنایه از کم عقل و سبک مغز بودن
عقل مردم در چشمشان است: کنایه از ظاهربینی مردم
تصویری از عقل
تصویر عقل
فرهنگ فارسی معین