زدن با چوب رختشویی (معفجه)، کونگایی دوازدهه (روده اثنی عشر) خراب تباه: یارب چه شاهی عزیزاست این خاک که چندین عروسان را می آرایند مادر و پدر به نزد وی می فرستند تا در وی عفج می شوند و می پوسند. توضیح ضبط کلمه به درستی معلوم نیست. روده ای که طعام از معده در آن داخل گردد جمع اعفاج
رودۀ مردم و اسب و سباع که طعام از معده بدان نقل کند، و آن مصارین است برای سم داران و سپل داران. (از منتهی الارب). رودگان فراخ. (زمخشری). هزارخانه و رودگانی. (دهار). رودگان و معی، و گویند آن گوشتی است در نزدیکی روده در طبقۀ داخلی رودۀ راست. (از بحر الجواهر). آنچه طعام بدان منتقل می شود پس از معده، و آن برای انسان و تمام سباع به منزلۀ روده ها است برای سم داران و سپل داران که به کرش می پیوندند. (از اقرب الموارد). آن روده که طعام از معده در آن داخل می گردد. (ناظم الاطباء). ج، أعفاج. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)