معنی عشق - فرهنگ فارسی معین
معنی عشق
- عشق((عِ))
- به شدت دوست داشتن، شیفتگی، دلدادگی، لذت، کیف، افلاطونی عشقی که با گرایش های جنسی همراه نیست
تصویر عشق
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با عشق
عشق
- عشق
- دوست داشتن به حد افراط، شیفتگی، دلدادگی، دلبستگی و دوستی مفرط، معشوق
عشق ورزیدن: عشق داشتن، عشق بازی کردن
فرهنگ فارسی عمید