معنی عزیمت - فرهنگ فارسی معین
معنی عزیمت
- عزیمت((عَ مَ))
- قصد کردن، در فارسی به معنای سفر کردن، حرکت کردن
تصویر عزیمت
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با عزیمت
عزیمت
- عزیمت
- حرکت کردن به سوی جایی، رفتن، عازم شدن، قصد، آهنگ، سحر، افسون
عزیمت کردن: قصد کردن، حرکت کردن به سویی، سفر کردن
فرهنگ فارسی عمید
عزیمت
- عزیمت
- دل نهادگی و قصد و آهنگ، اراده و نیت و عزم، تصمیم، دل بر کاری نهادن
فرهنگ لغت هوشیار