معنی عایله
- عایله((یِ لِ))
- زن و فرزند، خانواده
واژههای مرتبط با عایله
عایله
- عایله
- مونث عایل، زن و فرزند مرد، خانواده
عایله
- عایله
- مؤنث عایل
عقیله
- عقیله
- زن با اصل و نسب، گرامی و نجیب زاده
عایشه
- عایشه
- دارای حال نیکو، نام دختر ابوبکر و همسر پیامبر (ص)
عالیه
- عالیه
- عالی مقام، مؤنث عالی، عنوانی احترام آمیز برای زنان، نام دختر هارون الرشید، به روایتی نام دختر امام هادی (ع)
عاقله
- عاقله
- مؤنث عاقل، دارای عقل و فهم زیاد
عادله
- عادله
- مؤنث عادل، بانوی با انصاف
زایله
- زایله
- مونث زایل، ذی روح جنبنده جمع زوائل (زوایل)
سایله
- سایله
- مونث سایل، سپیدی پیشانی و قصبه بینی که باعتدال باشد، یا نفس سایله. خون جهنده. یا صاحب نفس سایله. جانداری که چون سر او را ببرند خون از رگهای وی بجهد حشرات ماهیها