جدول جو
جدول جو

معنی عارضه

عارضه((رِ ض))
مؤنث عارض، پیشامد، حادثه، بیماری، مرض، جمع عوارض
تصویری از عارضه
تصویر عارضه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با عارضه

عارفه

عارفه
دانا، آگاه، مؤنث عارف، آنکه از راه تهذیب نفس و تفکر به معرفت خداوند دست می یابد
عارفه
فرهنگ نامهای ایرانی

معارضه

معارضه
مقابله کردن چیزی با چیزی، مقابله کردن، کاری نظیر آنچه طرف مقابل کرده دربارۀ او انجام دادن
معارضه
فرهنگ فارسی عمید