جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ظماء

ظماء

ظماء
تشنه شدن سخت تشنه گردیدن، تشنگی. تشنه شدن سخت تشنه گردیدن، تشنگی
ظماء
فرهنگ لغت هوشیار

ظماء

ظماء
ظِماء. ظماءَه. تشنه شدن یا سخت تشنه شدن، آرزومند و تشنۀ چیزی گردیدن
لغت نامه دهخدا

ذماء

ذماء
حرکت کردن، جنبیدن حرکت کردن، قوی دل گردیدن، آشکار کردن، قوت دل را، قوت دل باقی جان رمق. جنبیدن جا به جا شدن، نیمه جانی نیمه جان شدن، نیرومندی
فرهنگ لغت هوشیار