معنی ظلمه
ظلمه
((ظَ لَ مِ یا مَ))
جمع ظالم، ستمکاران
تصویر ظلمه
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ظلمه
ظلمه
ظلمه
ظالِم ها، ستمگران، بیدادگران، جباران، ظالِمین، ظُلّام، جمعِ واژۀ ظالِم
فرهنگ فارسی عمید
ظلمه
ظلمه
جمع ظالم ستمکاران، جمع ظالم، ستمگران
فرهنگ لغت هوشیار
ظلمه
ظلمه
جَمعِ واژۀ ظالم
لغت نامه دهخدا
ظلمه
ظلمه
فاجره ای است از قوم هُذَیل و در مَثل است: اقود من ظِلمهَ
لغت نامه دهخدا
ظلمه
ظلمه
بحرالَظلمه، بحرالاسود الشمالی. بحر ورنگ
لغت نامه دهخدا
ظلمه
ظلمه
لیل-هٌ ظلمه، شبی تاریک
لغت نامه دهخدا
ظلمه
ظلمه
بیدادگران، ستمکاران، ستمگران، ظالمان، ظلام
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سلمه
سلمه
نام گیاهی است
فرهنگ نامهای ایرانی
کلمه
کلمه
واژه
فرهنگ واژه فارسی سره