سایبان، بهشت، بستان، سایۀ ابر، ظلال البحر، موجهای دریا، جَمعِ واژۀ ظِل ّ و ظُلّه: عشق ربانی است خورشید کمال امر نور اوست خلقان چون ظلال. مولوی. آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی آمده مجموع در ظلال محمد. سعدی. ظلال و ظلالات، صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: عند الصوفیه عباره عن الاسماء الالهیه. کذا فی کشف اللغات. و در لطائف اللغات میگوید که: ظلال در اصطلاح صوفیه عبارت است از وجود اضافی ظاهر به تعینات ممکنات
آبی است نزدیک ربذه و به قول بعضی وادیی است در شربّه. ابوعبید گوید: ظلال ُ سَوان، به جانب چپ طخفه وقتی که به سوی مکه روی کنی و متعلق به بنی جعفر بن کلاب است. این کلمه را به طاء مهمله نیز نوشته اند. رجوع به معجم البلدان شود