معنی طیره گری - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با طیره گری
طیره گری
- طیره گری
- خشمگنی:
چند من از بی توئی زارگری و گری
طیره گری را تو زآن گریۀ من خندخند.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
طیره گر
- طیره گر
- خشمگر. خشمگن. خشمگین:
گفتا چو منی را چه دهی دیدۀ طیره
نفرین بچنین طیره گر خیره نگر بر.
سوزنی
لغت نامه دهخدا