جدول جو
جدول جو

معنی طیبه

طیبه((طَ یّ بِ یا بَ))
مؤنث طیب، جمع طیبات، از اعلام زنان است
تصویری از طیبه
تصویر طیبه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با طیبه

طیبه

طیبه
کار بی دغا و فریب. یقال: سبی ٌ طیبه، ای بلا غدر و نقض عهد. (منتهی الارب). برده ای که در او هیچ شبهت نباشد. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

طیبه

طیبه
تأنیث طیب، و در تمام معانی با طیب برابر است. ج، طیبات. مقابل خبیثه. قوله تعالی: اء لم تر کیف ضرب اﷲ مثلاً کلمهً طیبهً کشجره طیبه (قرآن 24/14) ، نمی بینی ای محمدیعنی نمیدانی که چگونه مثل زد خدای تعالی که گفت کلمتی پاکیزه چون درختی پاک است. مفسران گفتند: مراد بکلمه پاک گفتن لااله الااﷲ است. (تفسیر ابوالفتح). و نیز قوله تعالی: و جرین بهم بریح طیبه (قرآن 22/10) ، وکشتیها ببرد ایشان را بباد خوش چون باد نرم باشد کشتی خوش رود و راست و آسان رود. (تفسیر ابوالفتوح).
- ارواح طیبه، روانهای پاک. در برابر ارواح خبیثه (روانهای پلید و ناپاک).
- خمسۀ طیبه، محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین صلوه اﷲ و سلامه علیهم اجمعین.
- طیبهالرائحه، خوشبوی. معطر
لغت نامه دهخدا

طیبه

طیبه
مدینه الرسول صلی الله علیه و آله و سلم. قبل انما سمیت بطیبه بنت قیداربن اسماعیل وکانت تسکنها. (منتهی الارب). مدینه. یثرب. طابه. شهری که پیغمبر صلواه الله علیه و آله بدانجا هجرت کرد
لغت نامه دهخدا

طیبه

طیبه
بنت العجاج المجاشعی، عیال فرزدق شاعر. رجوع به حاشیۀ ج 4 عیون الاخبار ابن قتیبه چ دار الکتب المصریه شود
لغت نامه دهخدا