جدول جو
جدول جو

معنی طوق بردن

طوق بردن((طُ. بُ دَ))
آن است که مبارزان هنرمند بر سر نیزه یا مناره حلقه ای نصب می کردند و از دور تیر می انداختند پس هر که تیرش از حلقه می گذشت آن حلقه مال وی می شد، حلقه ربایی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با طوق بردن

طوق بردن

طوق بردن
چنبره بازی چنبره بردن گونه ای آورد در تیراندازی آنست که مبارزان هنرمند بر سر نیزه یا مناره حلقه ای نصب می کند و از دور تیر می اندازند بقصد آنکه از درون حلقه بگذرد پس هر که تیرش از حلقه بگذرد آن حلقه آن وی باشد حلقه ربایی
فرهنگ لغت هوشیار

طوق بردن

طوق بردن
آنست که مبارزان هنرمند بر سر نیزه یا مناره حلقه نصب میکنند و از دور تیر می اندازند بقصد آنکه از درون حلقه بگذرد، پس هرکه تیرش از حلقه گذر کرد این حلقه ازآن ِ وی باشد و از جملۀ اهل فن حلقه را او برده باشد، و گاهی این عمل به نیزه نیز کنند و این را حلقه ربائی نیز گویند. (آنندراج) :
ز سیمین زنخ گوی انگیخته
بر او طوقی از غبغب آویخته
بدان طوق و گوی آن بت مهرجوی
ز مه طوق برده ز خورشید گوی.
نظامی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

بوی بردن

بوی بردن
باخبر و آگاه شدن، فهمیدن و شنیدن و گمان بردن از چیزهای پنهان اطلاع یافتن
فرهنگ لغت هوشیار

سبق بردن

سبق بردن
پیش افتادن در مسابقه، برنده شدن، برای مِثال به چشم خویش دیدم در بیابان / که آهسته سبق برد از شتابان (سعدی - ۱۷۶)، گرو بردن
سبق بردن
فرهنگ فارسی عمید

طمع بردن

طمع بردن
حرص ورزیدن، زیاده خواهی، توقع داشتن، انتظار داشتن، طمع کردن
طمع بردن
فرهنگ فارسی عمید