جدول جو
جدول جو

معنی طواف کردن

طواف کردن((~. کَ دَ))
گرد چیزی گشتن، دور زدن
تصویری از طواف کردن
تصویر طواف کردن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با طواف کردن

طواف کردن

طواف کردن
پیرا گشتن از آیین های هنج گرد چیزی گشتن دور زدن، گرد چیزی گشتن دور زدن
فرهنگ لغت هوشیار

آوار کردن

آوار کردن
در بدر کردن، خراب کردن ویران ساختن، غارت کردن چپاول کردن
آوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار

توقف کردن

توقف کردن
باز مانیدن، درنگ کردن درنگیدن، پانیدن پادن درنگ کردن باز ایستادن، ثابت ماندن (در امری)
فرهنگ لغت هوشیار

سوار کردن

سوار کردن
کسی را بر مرکوبی نشاندن تا از جایی به جایی رود
سوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار