طواف کردن طواف کردن پیرا گشتن از آیین های هنج گرد چیزی گشتن دور زدن، گرد چیزی گشتن دور زدن فرهنگ لغت هوشیار
طواف کردن طواف کردن دور کعبه گشتن، زیارت کردن (بقاع متبرکه) ، دورزن، چرخ زدن، دور گشتن فرهنگ واژه مترادف متضاد
توقف کردن توقف کردن باز مانیدن، درنگ کردن درنگیدن، پانیدن پادن درنگ کردن باز ایستادن، ثابت ماندن (در امری) فرهنگ لغت هوشیار