معنی طناب زدن - فرهنگ فارسی معین
معنی طناب زدن
طناب زدن((~. زَ دَ))
پیمودن، اندازه گرفتن
تصویر طناب زدن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با طناب زدن
طناب شدن
طناب شدن
طناب شدن دکان و مانند آن، خط کشیده شدن، ظهوری در تعریف نورس گوید: در هر دکان راسته بازارش که به تار شعاعی طنابی شده کار هزار سود و سودا راست آمده. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
گلاب زدن
گلاب زدن
آغشته کردن با گلاب: عروس بخت در آن حجله با هزاران ناز شکسته کسمه و بر برگ گل گلاب زده. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
گناه زدن
گناه زدن
گناه را بگردن گرفتن، یا گناه زدن بر خود. گناه کسی را بگردن خود گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.