جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با طرفگیر

طرفگیر

طرفگیر
طرفدار، جانب دار، حامی، گوشه گیر، برای مِثال در طرَف شام یکی پیر بود / چون پری از خلق طرفگیر بود (نظامی۱ - ۵۱)
طرفگیر
فرهنگ فارسی عمید

طرفگیر

طرفگیر
سویگیر پشتیبان آن که طرف کسی را نگاه دارد طرفدار حامی جانبدار
طرفگیر
فرهنگ لغت هوشیار

طرف گیر

طرف گیر
آنکه طرف کسی نگاه دارد. طرفدار. حامی. حمایت کن
لغت نامه دهخدا

طرفگی

طرفگی
بازیگری:
شهید طرفگی خوی گلعذارانم
صبا به مشهدم آردز لاله زار چراغ.
سلطان علی بهی.
کنند خال و خطت از برای بردن دل
هزار طرفگی و صد هزار بوالعجبی.
بدیعی سمرقندی (از آنندراج).
، شگرفی
لغت نامه دهخدا