کنایه از حمایت کردن باشد. (برهان) (غیاث اللغات). جانب داری کردن: وقت است که تابند رخ از جانب آتش گیرند خلایق طرف ابروی آن را. جمال الدین سلمان (از آنندراج). نگرفته ز انصاف تو در معرکۀ لاف شادی طرف شادی و غم جانب غم را. محمد عرفی. ، گوشه نشینی. (برهان) (غیاث اللغات) ، سرحدگیری. (برهان)