کاسه مانندی است که آب خورند به وی. (منتهی الارب) (آنندراج) آوند می. ج، طرجهارات. (مهذب الاسماء). قمع، پنگانچه. (منتهی الارب) (آنندراج). سومله. بوقاله. قیف. فنجانه. طرجهاله، نام آلتی از آلات ساعت. (مفاتیح خوارزمی). رجوع به طرجهاله شود
طعامی است مانند کاچی که در ایام قحط از آرد پزند و او را تاله و ارتاله و ارداله نیز گویند و بعربی سخینه گویند. بیشتر مردم فقیر میخورند. (شمس اللغات). آردهاله. آردوله. اردوله