نشانه که از دور پیدا باشد، خرسنگ بلند، بلند هر چه بلند یا بر بلندی باشد، کازکه (صومعه ترسایان را گویند که بر سرکوه سازند) مناره بلند ساخته بر کوه، هر بنای مرتفع، دیوار بلند، صومعه (ترسایان)
منارۀ بلند مبنی بر کوه، هر بنای بزرگ و بلند. (منتهی الارب) (آنندراج). بارۀ دیوار بلند. پاخسه بر بُن دیوار، در میان شهر (فیروزآباد فارس) آنجا که مثلاً نقطۀ پرگار باشد دکه ای انباشته برآورده است و نام آن ایران گرده و عرب آنرا طِربال گوید. (ابن البلخی ص 138) ، هر پاره ای از کوه، دیوار دراز در هوا. (منتهی الارب) (آنندراج). منه الحدیث: اذا مراحد کم بطربال مائل، فلیسرع المشی. (منتهی الارب) ، سنگ بلند بزرگ در کوه. (منتهی الارب) (آنندراج) ، صومعه. (تفلیسی). صومعۀ بلند. (آنندراج) (غیاث اللغات). صومعۀ بزرگ. (مهذب الاسماء). صومعۀ بزرگ ترسایان شام
قریه ای است در بحرین. (معجم البلدان) ، مناره ای است در منجشانیه. یاقوت از ابن شمیل نقل کرده گوید: الطربال بناء یبنی علما للغایه التی یستبق الخیل الیها، منه ما هو مثل المناره. و بالمنجشانیه و احد منها. (معجم البلدان ج 6 ص 38)
بالاخانِه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار پَربار، پَروارِه، فَروار، فَروارِه، فَراوار، بَربار، بَروار، بَروارِه، غُرفِه
اَلَک، وسیله ای گرد و دیواره دار با سطح سوراخ سوراخ معمولاً ریز که برای جدا کردن ناخالصی، گَردها یا اجزای ریز و درشت حبوبات، آرد و امثال آن به کار می رود، تُنُک بیز، غَرویزَن، مُنخُل، چاولی، موبیز، پَریز، غَربیل، پَرویز، تُنُگ بیز، غَربال، پَریزَن، پَرویزَن، آردبیز
اَلَک، وسیله ای گرد و دیواره دار با سطح سوراخ سوراخ معمولاً ریز که برای جدا کردن ناخالصی، گَردها یا اجزای ریز و درشت حبوبات، آرد و امثال آن به کار می رود، پَریزَن، آردبیز، چاولی، تُنُک بیز، پَریز، غَربیل، مُنخُل، غَرویزَن، گَربال، پَرویز، موبیز، تُنُگ بیز، پَرویزَن غربال کردن: جدا کردن اشیای ریز و درشت یک جسم با ریختن آن در غربال و تکان دادن، کنایه از کنار گذاشتن و جدا کردن افرادی از یک مجموعه
پارسی تازی گشته گربال گربال پرویزن سخن چین مرد گربال آلتی است دارای سطحی مشبک که از روده یا مفتول بافند و دیواره ای مدور از تخته دارد و بدان آرد و اشیای دیگر بیزند، جمع غرابیل. یا غربال آبگون. فلک. یا آب به غربال پیمودن، کاری بیهوده کردن، یا آب با (در) غربال بیختن، (پیمودن) کاری عبث کردن امری بیهوده انجام دادن، یا غربالش کن. در جواب کسی گویند که پس از گفتن چیزی از شخصی گوید: کم است