معنی طبقدار - فرهنگ فارسی معین
معنی طبقدار
- طبقدار
- حمالی که بار مردم را با طبق حمل کند
تصویر طبقدار
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با طبقدار
طبقدار
- طبقدار
- حمالی که بار مردم را با طبق ب خانه صاحبش برد
لغت نامه دهخدا
طوقدار
- طوقدار
- آنکه دارای طوق (گردن بند) است، پرندگانی که طوقی بر گردن دارند (قمری فاخته کبوتر و مانند آن)
فرهنگ لغت هوشیار
طاقدار
- طاقدار
- آن چه دارای طاق است، دارای ایوان، مجازاً، نگهبان، محافظ
فرهنگ فارسی معین
طاقدار
- طاقدار
- دارندۀ طاق، رجوع به طاق شود، ایوان دار، مجازاً نگهبان و محافظ:
دین را که بود تو طاقداری
زین گونه چهار طاق داری،
نظامی
لغت نامه دهخدا