معنی طبع کردن
طبع کردن
((طَ. کَ دَ))
چاپ کردن
تصویر طبع کردن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با طبع کردن
طبع کردن
طبع کردن
چاپ کردن چاپ کردن باسمه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
طبع کردن
طبع کردن
چاپ کردن. باسمه کردن، نقش کردن
لغت نامه دهخدا
طبع کردن
طبع کردن
چاپ کردن، به چاپ رساندن، چاپ زدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
طمع کردن
طمع کردن
حرص ورزیدن، زیاده خواهی، توقع داشتن، انتظار داشتن
فرهنگ فارسی عمید
طمع کردن
طمع کردن
حرص ورزیدن آزمند گردیدن، امید بستن
فرهنگ لغت هوشیار
طمع کردن
طمع کردن
Covet
دیکشنری فارسی به انگلیسی
طمع کردن
طمع کردن
жаждать
دیکشنری فارسی به روسی
طمع کردن
طمع کردن
begehren
دیکشنری فارسی به آلمانی
طمع کردن
طمع کردن
жадати
دیکشنری فارسی به اوکراینی