معنی طابور - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با طابور
طامور
- طامور
- طومار، مکتوب یا نامۀ بلند، دفتر، صحیفه، نامه، تومار
فرهنگ فارسی عمید
طنبور
- طنبور
- از آلات موسیقی دارای دستۀ بلند و کاسۀ کوچک شبیه سه تار، برای مِثال درّاج کشد شیشَم و قالوس همی / بی پردۀ طنبور و بی رشتۀ چنگ (منوچهری - ۱۷۱)
فرهنگ فارسی عمید
طنبور
- طنبور
- یکی از آلات موسیقی است دارای دسته دراز و کاسه کوچک شبیه سه تار، طنبور همان کمانچه مشهور است
فرهنگ لغت هوشیار