معنی ضغیر
ضغیر
((ضَ))
هر دسته موی جداگانه بافته
تصویر ضغیر
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ضغیر
بغیر
بغیر
باستثنا، بجز، بدون، مگر
فرهنگ لغت هوشیار
ضمیر
ضمیر
اندرون
فرهنگ واژه فارسی سره
زغیر
زغیر
برزک، تخم کتان
فرهنگ لغت هوشیار
اغیر
اغیر
باغیرت تر
فرهنگ لغت هوشیار
تغیر
تغیر
برگردیدن از حال خود
فرهنگ لغت هوشیار
شغیر
شغیر
بد خوی
فرهنگ لغت هوشیار
صغیر
صغیر
خرد و کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
ضایر
ضایر
ضرر رساننده، زیان رساننده
فرهنگ فارسی عمید
مغیر
مغیر
از حالی به حالی برگشته، دگرگون شده
فرهنگ فارسی عمید