معنی ضعیف النفس - فرهنگ فارسی معین
معنی ضعیف النفس
- ضعیف النفس((ضَ فُ نَّ))
- سست اراده
تصویر ضعیف النفس
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ضعیف النفس
ضعیف النفس
- ضعیف النفس
- بی اراده، بیچاره، حقیر، زبون، سست اراده، سست بنیاد، ناتوان
متضاد: بااراده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ضیق النفس
- ضیق النفس
- درد سینه که به واسطۀ آن انسان به سختی نفس بکشد، آسم، تنگی نفس
فرهنگ فارسی عمید