جدول جو
جدول جو

معنی ضریح

ضریح((ضَ))
گور، قبر، ساختمانی که بر روی گور بزرگان مذهبی درست کنند
تصویری از ضریح
تصویر ضریح
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ضریح

ضریح

ضریح
قبر، گور، دور قبر، صندوق چوبی یا فلزی مشبک که بر روی قبر می سازند
ضریح
فرهنگ فارسی عمید

ضریح

ضریح
نام پدرعُرفجۀ صحابی (یا آن به شین است). (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

ذریح

ذریح
داروی خشک سوده یا کوفته پراکندنی پاشیدنی در چشم و جراحات ذریره جمع ذرورات، نوعی بوی خوش عطر ذریره جمع اذره. گروزه (جمعیت)، پشته
فرهنگ لغت هوشیار