معنی ضایق
ضایق
((یِ))
تنگ، کم وسعت
تصویر ضایق
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ضایق
ضایق
ضایق
کم وسعت
فرهنگ لغت هوشیار
ضایق
ضایق
تنگ. (منتهی الارب). کم وسعت. ضائق. ضیّق
لغت نامه دهخدا
لایق
لایق
شایسته، سزاوار
فرهنگ واژه فارسی سره
قایق
قایق
کرجی، کلک
فرهنگ واژه فارسی سره
ذایق
ذایق
چشنده مزه گیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
رایق
رایق
خالص، پسندیده
فرهنگ لغت هوشیار
سایق
سایق
سوق دهنده راننده ترغیب کننده محرک جمع سواق
فرهنگ لغت هوشیار
اضیق
اضیق
تنگ تر تنگتر، دشوارتر
فرهنگ لغت هوشیار
تضایق
تضایق
تنگ گردیدن، تنگ شدن
فرهنگ لغت هوشیار